معنی فَارِغَة
فَارِغَة
باروری، خالی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با فَارِغَة
كَارِثَة
كَارِثَة
فاجِعِه
دیکشنری عربی به فارسی
فَائِدَة
فَائِدَة
مُفید بودَن، مَنفَعَت، سودمَندی
دیکشنری عربی به فارسی
فَاكِهَة
فَاكِهَة
میوِه داری، میوِه
دیکشنری عربی به فارسی
فَارِغ
فَارِغ
پوچ بودَن، خالی، بیهودِه، بی حال، تُوخَالِی
دیکشنری عربی به فارسی