ترجمه فَاخِر به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
معنی فَاخِر
- فَاخِر
- لطافت، لوکس، مجلّل، فراوان، باشکوه، متکبّرانه، برتر، عالی، فانتزی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با فَاخِر
سَاخِر
- سَاخِر
- بَدبین، طَعنِه آمیز، طَنزآمیز، تَمَسخُرآمیز، طَعن آمیز، طَنز نِویس، تُوهین آمیز، تَحقیرآمیز، مَسخَرِه آمیز
دیکشنری عربی به فارسی
فراخور
- فراخور
- دَرخُور، شایِستِه، سِزاوار، لایِق، سازوار، مَحقوق، اَندَرخُور، فَرزام، اَرزانی، مُناسِب، شایان، مُستَحَقّ، صالِح، شایِگان، خُورَند، باب، بابَت، خُورا
مناسب، اندازه، تناسب
فرهنگ فارسی عمید