معنی غَيرُ مُزَيَّنٍ
غَيرُ مُزَيَّنٍ
بی آرایش، بی آراسته
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با غَيرُ مُزَيَّنٍ
غَيرُ مُمَيَّزٍ
غَيرُ مُمَيَّزٍ
بی ویژِگی، بی تَفاوُت، بی مَقام، غِیرِ ویژِگى
دیکشنری عربی به فارسی
غَيرُ مُمَكَّنٍ
غَيرُ مُمَكَّنٍ
غیرقابل تصور، مُمکِن نیست
دیکشنری عربی به فارسی
غَيرُ مُقَيَّدٍ
غَيرُ مُقَيَّدٍ
بی پابَند، بِدونِ مَحدودِیَت، بی پَردِه
دیکشنری عربی به فارسی