معنی غَيرُ مُحتَمَلٍ
غَيرُ مُحتَمَلٍ
ناممکن، غیر محتمل
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با غَيرُ مُحتَمَلٍ
غَيرُ مُحتَرَمٍ
غَيرُ مُحتَرَمٍ
بی اِحتِرام، بی اِحتِرامی
دیکشنری عربی به فارسی