معنی غَطَسَ
غَطَسَ
غوطه ور شدن، شیرجه رفتن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با غَطَسَ
عَطَسَ
عَطَسَ
عَطسِه زدَن، عَطسِه کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
غَمَسَ
غَمَسَ
غَرق کَردَن، فُرو بُردَن
دیکشنری عربی به فارسی
غَرَسَ
غَرَسَ
قَرار دادَن، کاشت، کاشت کَردَن، نَهادَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَطَلَ
بَطَلَ
باطِل کَردَن، قَهرِمان
دیکشنری عربی به فارسی
حَمَسَ
حَمَسَ
بَراَنگیختَن، او هَیَجان زَدِه شُد
دیکشنری عربی به فارسی
حَطَمَ
حَطَمَ
شِکَستَن، او شِکَست
دیکشنری عربی به فارسی
حَرَسَ
حَرَسَ
نِگَهبانی کَردَن، نِگَهبان
دیکشنری عربی به فارسی
حَبَسَ
حَبَسَ
کُپِّه کَردَن، حَبس، بازداشت کَردَن، حَبس کَردَن، مَحبوس کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
دَحَسَ
دَحَسَ
غَلتیدَن، او زیرِ پا گُذاشت
دیکشنری عربی به فارسی