معنی غَرَّ
غَرَّ
ترغیب دادن، او حسادت می کرد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با غَرَّ
خَرَّ
خَرَّ
غُرّیدَن، او فَریاد زَد
دیکشنری عربی به فارسی
جَرَّ
جَرَّ
کِشیدَن، بِکِشید
دیکشنری عربی به فارسی
سَرَّ
سَرَّ
لَذَّت بُردَن، راز، سَرگَرم کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
مَرَّ
مَرَّ
عُبوری شُدِه، تَلخ، گُذَشتَن، بازبینی کَردَن، مَرحَلِه گُذاشتَن
دیکشنری عربی به فارسی
غَشَّ
غَشَّ
تَقَلُّب کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی