عَرَّضَ عَرَّضَ دَر مَعرِضِ خَطَر قَرار دادَن، یِک پیشنَهاد، بِه خَطَر اَنداختَن دیکشنری عربی به فارسی
حَوَّلَ حَوَّلَ رایانِه ای کَردَن، اَطراف، حَرَکَت دادَن، جا بِه جا کَردَن، تَبدیل کَردَن، مَحَلّی سازی کَردَن دیکشنری عربی به فارسی