معنی عَكسِيّ
عَكسِيّ
پس زننده، معکوس، بازتابی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با عَكسِيّ
رَأسِيّ
رَأسِيّ
عَمودی
دیکشنری عربی به فارسی
تَكسِير
تَكسِير
فِشُردِه سازی، تَرَک خُوردَن، فِشُردِگی
دیکشنری عربی به فارسی
عَامِيّ
عَامِيّ
غِیرِ نِظَامی، مُحاوِرِه ای، عامیانه
دیکشنری عربی به فارسی
عَاصِيّ
عَاصِيّ
شورِشگَر، نافَرمان
دیکشنری عربی به فارسی
عَارِيّ
عَارِيّ
بی فایِدِه، بِرِهنِه
دیکشنری عربی به فارسی
عَادِيّ
عَادِيّ
دُنیَوِی، عادی، رایِج، مَعمولی، دُشمَنانِه، مُنَظَّم
دیکشنری عربی به فارسی
عَقلِيّ
عَقلِيّ
شِناختی، ذِهنی، مَنطِقی، وَاقِع گَرایانِه
دیکشنری عربی به فارسی
عَفوِيّ
عَفوِيّ
تَصادُفی، خُود بِه خُودی، طَبیعی، بِدونِ آمادِگی، اِتِّفاقی
دیکشنری عربی به فارسی
عَصرِيّ
عَصرِيّ
مُدِ روز، مُدِرن
دیکشنری عربی به فارسی