معنی عَفَوِيّ
عَفَوِيّ
شورشی، خود به خودی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با عَفَوِيّ
عَفوِيّ
عَفوِيّ
تَصادُفی، خُود بِه خُودی، طَبیعی، بِدونِ آمادِگی، اِتِّفاقی
دیکشنری عربی به فارسی
أَخَوِيّ
أَخَوِيّ
بَرادَری، بَرادَرانِه
دیکشنری عربی به فارسی
دَمَوِيّ
دَمَوِيّ
خونین
دیکشنری عربی به فارسی
أَبَوِيّ
أَبَوِيّ
پِدَری، پِدَرانِه
دیکشنری عربی به فارسی
عَبَثِيّ
عَبَثِيّ
پوچ
دیکشنری عربی به فارسی
عَمَلِيّ
عَمَلِيّ
کاری، عَمَلی
دیکشنری عربی به فارسی
عَضَلِيّ
عَضَلِيّ
بِه طُورِ عَضُلانی، عَضُلانی
دیکشنری عربی به فارسی
عَصَبِيّ
عَصَبِيّ
بَدخُلق، عَصَبی، دَمدَمی
دیکشنری عربی به فارسی
عَرَضِيّ
عَرَضِيّ
اِتِّفاقی، تَصادُفی
دیکشنری عربی به فارسی