معنی عَضَلِيّ
عَضَلِيّ
به طور عضلانی، عضلانی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با عَضَلِيّ
عَمَلِيّ
عَمَلِيّ
کاری، عَمَلی
دیکشنری عربی به فارسی
جَدَلِيّ
جَدَلِيّ
جَنجالی، بَحث بَراَنگیز
دیکشنری عربی به فارسی
جَبَلِيّ
جَبَلِيّ
کوهی، کوهِستانی
دیکشنری عربی به فارسی
عَبَثِيّ
عَبَثِيّ
پوچ
دیکشنری عربی به فارسی
عَفَوِيّ
عَفَوِيّ
شورِشی، خُود بِه خُودی
دیکشنری عربی به فارسی
عَصَبِيّ
عَصَبِيّ
بَدخُلق، عَصَبی، دَمدَمی
دیکشنری عربی به فارسی
عَرَضِيّ
عَرَضِيّ
اِتِّفاقی، تَصادُفی
دیکشنری عربی به فارسی
عَدَمِيّ
عَدَمِيّ
نیهیلیست، نیهیلیستی
دیکشنری عربی به فارسی
قَبَلِيّ
قَبَلِيّ
بِه طُورِ قَبیلِه ای، قَبیلِه ای
دیکشنری عربی به فارسی