معنی عَشَّ
عَشَّ
آشیانه کردن، لانه
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با عَشَّ
خَشَّ
خَشَّ
خراشیدَن، او تَرسید
دیکشنری عربی به فارسی
عَضَّ
عَضَّ
مار زَدَن، گاز گِرِفتَن
دیکشنری عربی به فارسی
عَدَّ
عَدَّ
شِمُردَن، شُمارِش، شُمارِش کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
رَشَّ
رَشَّ
پاشیدَن، اِسپَری، پاشیدِه، پَر پَرواز کَردَن، اِسپَری کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
غَشَّ
غَشَّ
تَقَلُّب کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
فَشَّ
فَشَّ
پَخش کَردَن، فَش، فاش کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی