معنی عَزَّى
عَزَّى
دلداری دادن، تسلیت
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با عَزَّى
أَدَّى
أَدَّى
اَنجام دادَن، اَنجام شُد
دیکشنری عربی به فارسی
ضَحَّى
ضَحَّى
قُربانی کَردَن، او فَداکاری کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
صَفَّى
صَفَّى
آب کِشیدَن، او فیلتِر کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
عَزَّزَ
عَزَّزَ
قَوی کَردَن، تَقوِیت شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
عَدوَى
عَدوَى
عُفونَت
دیکشنری عربی به فارسی
رَقَّى
رَقَّى
تَرویج کَردَن، او اِرتِقاء داد
دیکشنری عربی به فارسی
رَبَّى
رَبَّى
پَروَرِش دادَن، او مَطرَح کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
سَمَّى
سَمَّى
نامگُذاری کَردَن، او تَماس گِرِفت، نام گُذاشتَن
دیکشنری عربی به فارسی
لَغَّى
لَغَّى
بی اَثَر کَردَن، او لَغو کَرد
دیکشنری عربی به فارسی