معنی عَزَمَ
عَزَمَ
اراده داشتن، عزم
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با عَزَمَ
جَزَمَ
جَزَمَ
آشکار کَردَن، او تَأکید کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
عَزَلَ
عَزَلَ
عَزل کَردَن، اِنزِوا، عایِق بَندی کَردَن، جُدا کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
رَزَمَ
رَزَمَ
بَستِه بَندی کَردَن، او بَستِه بَندی کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
هَزَمَ
هَزَمَ
شِکَست دادَن، شِکَست خُورد، سَرنِگون کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَلزَمَ
أَلزَمَ
تَحمیل کَردَن، او مُوَظَّف شُد، مَجبور کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَسَمَ
بَسَمَ
لَبخَندیدَن، دَر یِک لَبخَند
دیکشنری عربی به فارسی
حَلَمَ
حَلَمَ
رُویابافی کَردَن، رُؤیا
دیکشنری عربی به فارسی
حَكَمَ
حَكَمَ
قِضاوَت کَردَن، حُکومَت کَردَن، مَحکوم کَردَن، حُکم دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَطَمَ
حَطَمَ
شِکَستَن، او شِکَست
دیکشنری عربی به فارسی