معنی عَزَلَ
عَزَلَ
عزل کردن، انزوا، عایق بندی کردن، جدا کردن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با عَزَلَ
عَجَلَ
عَجَلَ
شِتاب کَردَن، عَجَلِه کُن
دیکشنری عربی به فارسی
عَمَلَ
عَمَلَ
اِستِخدام کَردَن، یِک شُغل
دیکشنری عربی به فارسی
عَزَمَ
عَزَمَ
اِرادِه داشتَن، عَزم
دیکشنری عربی به فارسی
غَزَلَ
غَزَلَ
گول زَدَن، نَخ
دیکشنری عربی به فارسی
نَزَلَ
نَزَلَ
اِقامَت دادَن، خوٰابگاه
دیکشنری عربی به فارسی
أَكَلَ
أَكَلَ
خُوردَن، غَذا، پُرخُوری کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَزَالَ
أَزَالَ
مَحروم کَردَن، او حَذف کَرد، حَذف کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَطَلَ
بَطَلَ
باطِل کَردَن، قَهرِمان
دیکشنری عربی به فارسی
أَهَلَ
أَهَلَ
مُستَقیم کَردَن، خُوش آمَدید
دیکشنری عربی به فارسی