معنی عَرَضَة
عَرَضَة
نمایشگر، مستعد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با عَرَضَة
عَرَضَ
عَرَضَ
پیشنَهاد دادَن، یِک پیشنَهاد، نَمایِش دادَن، پیش نَمایِش دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَرَكَة
بَرَكَة
دُعایِ خِیر، بِتَرس، بَرَکَت، بِتَرسید، باروَری، بِتَوانَد
دیکشنری عربی به فارسی
حَرَكَة
حَرَكَة
تَحَرُّک، یِک جُنبِش، حَرَکَت
دیکشنری عربی به فارسی
عَجَلَة
عَجَلَة
شِتابزَدِگی، چَرخ، شِتاب
دیکشنری عربی به فارسی
عَارَضَ
عَارَضَ
مُخالِفَت کَردَن، مُناقِصِه گُزار
دیکشنری عربی به فارسی
طَرَفَة
طَرَفَة
عَجیب و غَریب بودَن، یِک شوخی
دیکشنری عربی به فارسی
عَقَبَة
عَقَبَة
مانِع
دیکشنری عربی به فارسی
عَظَمَة
عَظَمَة
عَظَمَت
دیکشنری عربی به فارسی
عَشَرَة
عَشَرَة
دَه
دیکشنری عربی به فارسی