معنی عَجَلَ
عَجَلَ
شتاب کردن، عجله کن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با عَجَلَ
خَجَلَ
خَجَلَ
شَرمَندِه کَردَن، خِجالَتی بودَن
دیکشنری عربی به فارسی
عَجَلَة
عَجَلَة
شِتابزَدِگی، چَرخ، شِتاب
دیکشنری عربی به فارسی
عَمَلَ
عَمَلَ
اِستِخدام کَردَن، یِک شُغل
دیکشنری عربی به فارسی
عَزَلَ
عَزَلَ
عَزل کَردَن، اِنزِوا، عایِق بَندی کَردَن، جُدا کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَكَلَ
أَكَلَ
خُوردَن، غَذا، پُرخُوری کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَجَّلَ
أَجَّلَ
بِه تَعویق اَنداختَن، باشِه، تَعویق اَنداختَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَجَجَ
أَجَجَ
بَراَنگیختَن، او مُلتَهِب شُد
دیکشنری عربی به فارسی
بَطَلَ
بَطَلَ
باطِل کَردَن، قَهرِمان
دیکشنری عربی به فارسی
أَهَلَ
أَهَلَ
مُستَقیم کَردَن، خُوش آمَدید
دیکشنری عربی به فارسی