معنی عَتِيد
عَتِيد
لجوج، مایل
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با عَتِيد
عَتِيق
عَتِيق
قَدیمی و کُهنِه، قَدیمی
دیکشنری عربی به فارسی
عَنِيد
عَنِيد
سَرسَخت
دیکشنری عربی به فارسی
عَدِيد
عَدِيد
بِسیار، مُتَعَدِّد
دیکشنری عربی به فارسی
بَعِيد
بَعِيد
دور
دیکشنری عربی به فارسی
حَدِيد
حَدِيد
آهَنین، آهَن
دیکشنری عربی به فارسی
جَدِيد
جَدِيد
جَدید بودَن، جَدید
دیکشنری عربی به فارسی
عَجِيب
عَجِيب
مُعجِزِه آسا، شِگِفت اَنگیز، پَرخاشگَر
دیکشنری عربی به فارسی
عَتَاد
عَتَاد
سَرسَختی، تَجهیزات
دیکشنری عربی به فارسی
عَمِيق
عَمِيق
عَمیق
دیکشنری عربی به فارسی