معنی عَارِضِيّ
عَارِضِيّ
بی توجّه، تصادفی، علائمی، گاه به گاه
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با عَارِضِيّ
خَارِجِيّ
خَارِجِيّ
بیرونی، خارِجی
دیکشنری عربی به فارسی
حَامِضِيّ
حَامِضِيّ
اَسیدی
دیکشنری عربی به فارسی
عَاطِفِيّ
عَاطِفِيّ
هَیَجانی، پُرشور، اِحساسی
دیکشنری عربی به فارسی
كَارِثِيّ
كَارِثِيّ
فاجِعِه آمیز، فاجِعِه بار
دیکشنری عربی به فارسی
فَارِسِيّ
فَارِسِيّ
زَرقانی، فارسی، شُجاع
دیکشنری عربی به فارسی
عَرَضِيّ
عَرَضِيّ
اِتِّفاقی، تَصادُفی
دیکشنری عربی به فارسی
عَارِيّ
عَارِيّ
بی فایِدِه، بِرِهنِه
دیکشنری عربی به فارسی