ترجمه صَبر به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با صَبر
صابر
- صابر
- صبور، شکیبا، از نامهای خداوند، نام شاعر نامدار قرن ششم، ادیب صابر
فرهنگ نامهای ایرانی
صعبر
- صعبر
- درختی است مانا به کُنار. (منتهی الارب). درختی است. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
صنبر
- صنبر
- باد سرد یا باد سرد در ابر. (منتهی الارب) ، روز دوم از روزهای عجوز. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) ، شدت سرما. (منتهی الارب).
- غَداهُ صنبر، صبح سردو صبح گرم، ضد است. (منتهی الارب) (قطر المحیط) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا