معنی شَيخ
شَيخ
مسن، سناریو، سناتور، شیخ
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با شَيخ
شَيب
شَيب
سِفید شُدِه، موهایِ خاکِستَری
دیکشنری عربی به فارسی