معنی شَهِدَ
شَهِدَ
گواهی دادن، برای تأیید
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با شَهِدَ
صَعِدَ
صَعِدَ
صُعود کَردَن، او بالا رَفت
دیکشنری عربی به فارسی
شَهِير
شَهِير
مَشهور، مَعروف
دیکشنری عربی به فارسی
شَهِيّ
شَهِيّ
دَهان آب اَنداز، خُوشمَزِه
دیکشنری عربی به فارسی
شَوِيَ
شَوِيَ
کَباب پَز کَردَن، کَمی
دیکشنری عربی به فارسی
شَرِبَ
شَرِبَ
نوشیدَن، نوشیدَنی
دیکشنری عربی به فارسی
شَاهَدَ
شَاهَدَ
شاهِد بودَن، یِک شاهِد
دیکشنری عربی به فارسی
فَهِمَ
فَهِمَ
فَهمیدَن، بَرایِ دَرک، دَرک کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
نَفِدَ
نَفِدَ
تُهی کَردَن، تَمام شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی