ترجمه شَوق به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با شَوق
شقوق
- شقوق
- کفتگی شکاف، جمع شق، سختی ها شکاف ها، راه ها روش ها گونه ها شکاف چاک کفتگی، جمع شقوق
فرهنگ لغت هوشیار
شهوق
- شهوق
- بلند شدن، افراخته شدن، بالا رفتن، به بلندی رسیدن، از جا برخاستن، دراز شدن چیزی
فرهنگ فارسی عمید
شقوق
- شقوق
- شق ها، پاره کردن ها، شکافتن ها، دریدن ها، متفرق ساختن ها، چاک ها، شکاف ها، صبحدم ها، جمعِ واژۀ شق
فرهنگ فارسی عمید