جدول جو
جدول جو

معنی شَغَلَ

شَغَلَ
مشغول بودن، پر کردن، نگران بودن، درگیر کردن، مشغول کردن، اشغال کردن
دیکشنری عربی به فارسی

واژه‌های مرتبط با شَغَلَ

حَمَلَ

حَمَلَ
تَحَمُّل کَردَن، حَمل کُنید، دانلُود کَردَن، حَمل کَردَن، کامیون کَردَن، تَصَوُّر کَردَن، بارگُذاری کَردَن، اِستِفادِه کَردَن اَز
دیکشنری عربی به فارسی