معنی شَرطِيَّة
شَرطِيَّة
شرطیّت، پلیس زن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با شَرطِيَّة
شَرعِيَّة
شَرعِيَّة
قانونیَّت، مَشروعِیَت
دیکشنری عربی به فارسی
شَيخِيَّة
شَيخِيَّة
سِناتوری، پَشمالوها
دیکشنری عربی به فارسی
شَوكِيَّة
شَوكِيَّة
خارزَنی، سُتون فَقَرات، خارَکی
دیکشنری عربی به فارسی
شَرطِيًّا
شَرطِيًّا
بِه طُورِ شَرایطی، مَشروط
دیکشنری عربی به فارسی
شَرَفِيَّة
شَرَفِيَّة
شَرافَت، اِفتِخاری
دیکشنری عربی به فارسی
شَخصِيَّة
شَخصِيَّة
شَخصیَّت، یِک شَخصیَّت
دیکشنری عربی به فارسی
فَرضِيَّة
فَرضِيَّة
فَرضیِّه سازی، فَرضیِّه
دیکشنری عربی به فارسی
فَردِيَّة
فَردِيَّة
فَردِیَت، فَردی
دیکشنری عربی به فارسی
وَردِيَّة
وَردِيَّة
صورَتی
دیکشنری عربی به فارسی