معنی شَرطِيًّا
شَرطِيًّا
به طور شرایطی، مشروط
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با شَرطِيًّا
حَرفِيًّا
حَرفِيًّا
بِه طُورِ حُروفی، بِه مَعنایِ واقِعی کَلَمِه
دیکشنری عربی به فارسی
شَهرِيًّا
شَهرِيًّا
ماهانِه
دیکشنری عربی به فارسی
شَرطِيَّة
شَرطِيَّة
شَرطیَّت، پُلیس زَن
دیکشنری عربی به فارسی
شَرطِيّ
شَرطِيّ
شَرطی، پُلیس
دیکشنری عربی به فارسی