معنی شَاطَئَ
شَاطَئَ
به ساحل بردن، ساحل
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با شَاطَئَ
خَاطَئَ
خَاطَئَ
مُخالِفَت کَردَن، اِشتِباه
دیکشنری عربی به فارسی
خَاطَرَ
خَاطَرَ
ریسک کَردَن، خَطَر
دیکشنری عربی به فارسی
خَاطَبَ
خَاطَبَ
گُلدوزی کَردَن، او صُحبَت کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
شَاهَدَ
شَاهَدَ
شاهِد بودَن، یِک شاهِد
دیکشنری عربی به فارسی
شَارَكَ
شَارَكَ
مُشاوِرِه کَردَن، شَریک، شِرکَت کَردَن، هَمکاری کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
قَاطَعَ
قَاطَعَ
تَحرِیم کَردَن، او حَرفَش را قَطع کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
شَطَفَ
شَطَفَ
آبکَشی کَردَن، آبکَشی کُنید
دیکشنری عربی به فارسی