معنی سُمرَة
سُمرَة
تیرگی رنگ، یک برنزه
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با سُمرَة
سُمعَة
سُمعَة
شُهرَت
دیکشنری عربی به فارسی
أُمَّة
أُمَّة
مِلَّت، یِک مِلَّت
دیکشنری عربی به فارسی
حُمُرَة
حُمُرَة
قِرمِزی، سُرخی
دیکشنری عربی به فارسی
حُرمَة
حُرمَة
حُرمَت، تَقَدُّس
دیکشنری عربی به فارسی
جُملَة
جُملَة
جُملِه
دیکشنری عربی به فارسی
خُضرَة
خُضرَة
سَرسَبزی، سَبز
دیکشنری عربی به فارسی
شُهرَة
شُهرَة
مَحبوبِیَت، شُهرَت
دیکشنری عربی به فارسی
سَارَة
سَارَة
شاهی مَقام، دِلپَذیر
دیکشنری عربی به فارسی
زُمَرَة
زُمَرَة
هَم نِشینی، دَستِه
دیکشنری عربی به فارسی