معنی سَرَّ
سَرَّ
لذّت بردن، راز، سرگرم کردن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با سَرَّ
خَرَّ
خَرَّ
غُرّیدَن، او فَریاد زَد
دیکشنری عربی به فارسی
جَرَّ
جَرَّ
کِشیدَن، بِکِشید
دیکشنری عربی به فارسی
سَدَّ
سَدَّ
گِرِفتِگی کَردَن، سَد
دیکشنری عربی به فارسی
سَبَّ
سَبَّ
تَوهِین کَردَن، فُحش داد
دیکشنری عربی به فارسی
سَمَّ
سَمَّ
مَسموم کَردَن، سَمّ
دیکشنری عربی به فارسی
مَرَّ
مَرَّ
عُبوری شُدِه، تَلخ، گُذَشتَن، بازبینی کَردَن، مَرحَلِه گُذاشتَن
دیکشنری عربی به فارسی
غَرَّ
غَرَّ
تَرغِیب دادَن، او حَسادَت مِی کَرد
دیکشنری عربی به فارسی