معنی سَاوَىٰ
سَاوَىٰ
هموار کردن، برابر
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با سَاوَىٰ
سَاوَى
سَاوَى
هَموار کَردَن، بَرابَر، هَمسَطح کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَقوَىٰ
تَقوَىٰ
پارسایی، تَقوا، تَقوَی
دیکشنری عربی به فارسی
قَاضَىٰ
قَاضَىٰ
دَعوی کَردَن، یِک قاضی
دیکشنری عربی به فارسی
شَوَىٰ
شَوَىٰ
کَباب پَزیدَن، کَمی
دیکشنری عربی به فارسی