معنی سَاوَى
سَاوَى
هموار کردن، برابر، همسطح کردن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با سَاوَى
سَاوَىٰ
سَاوَىٰ
هَموار کَردَن، بَرابَر
دیکشنری عربی به فارسی
أَقوَى
أَقوَى
قَوی تَرین، قَوی تَر
دیکشنری عربی به فارسی
حَاكَى
حَاكَى
تَقلِید کَردَن، گرامافُون، شَبیه سازی کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
رَاعَى
رَاعَى
مُراقِبَت کَردَن، او مُراقِبَت کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
رَاضَى
رَاضَى
آرام کَردَن، راضی اَست
دیکشنری عربی به فارسی
جَازَى
جَازَى
جایِزِه دادَن، پاداش، تَلافی کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَساوَى
تَساوَى
بَرابَر بودَن، بَرابَر، مُتِعادِل کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
عَدوَى
عَدوَى
عُفونَت
دیکشنری عربی به فارسی
شَكوَى
شَكوَى
شِکوِه و شِکایَت، شِکایَت
دیکشنری عربی به فارسی