معنی سَانَدَ
سَانَدَ
حمایت کردن، او حمایت کرد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با سَانَدَ
بَاعَدَ
بَاعَدَ
فاصِلِه گِرِفتَن، او دور شُد
دیکشنری عربی به فارسی
جَاهَدَ
جَاهَدَ
تَلاش کَردَن، او مُبارِزِه کَرد، سَعی کَردن
دیکشنری عربی به فارسی
عَاهَدَ
عَاهَدَ
تَعَهُّد کَردَن، او قُول داد
دیکشنری عربی به فارسی
عَانَقَ
عَانَقَ
دَر آغوش گِرِفتَن، دَر آغوش گِرِفت
دیکشنری عربی به فارسی
طَارَدَ
طَارَدَ
تَعقِیب کَردَن، دافِع
دیکشنری عربی به فارسی
سَافَرَ
سَافَرَ
سَفَر کَردَن، سَفَر کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
سَارَعَ
سَارَعَ
دَویدَن، عَجَلِه کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
سَابَقَ
سَابَقَ
مُسابِقِه دادَن، سابِق
دیکشنری عربی به فارسی
شَاهَدَ
شَاهَدَ
شاهِد بودَن، یِک شاهِد
دیکشنری عربی به فارسی