معنی زُرقَة
زُرقَة
آبی بودن، آبی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با زُرقَة
حُرمَة
حُرمَة
حُرمَت، تَقَدُّس
دیکشنری عربی به فارسی
جُرعَة
جُرعَة
دوز
دیکشنری عربی به فارسی
جُرأَة
جُرأَة
بی باکی، جَسارَت، پُررویی، شُجاعَت
دیکشنری عربی به فارسی
ذُروَة
ذُروَة
اَوج
دیکشنری عربی به فارسی
عُرضَة
عُرضَة
آسیب پَذیر، مُستَعِد
دیکشنری عربی به فارسی
سُرعَة
سُرعَة
سُرعَت عَمَل، سُرعَت، چابُکی
دیکشنری عربی به فارسی
فُرصَة
فُرصَة
تَصادُفی، یِک فُرصَت، فُرصَت
دیکشنری عربی به فارسی
غُربَة
غُربَة
بیگانِگی، عَجیب بودَن
دیکشنری عربی به فارسی