معنی رِئَاسَة
رِئَاسَة
فرماندهی، ریاست جمهوری، رئیس نشینی، رؤسایی، رهبری
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با رِئَاسَة
رِيَاسَة
رِيَاسَة
رَهبَری
دیکشنری عربی به فارسی
جِنَاسَة
جِنَاسَة
تابِعیَّت، آلتِراسیون
دیکشنری عربی به فارسی
سِيَاسَة
سِيَاسَة
سیاسَت
دیکشنری عربی به فارسی
رِيَادَة
رِيَادَة
رَهبَری
دیکشنری عربی به فارسی
رِوَايَة
رِوَايَة
رِوایَت، یِک رُمان
دیکشنری عربی به فارسی
رِفَاقَة
رِفَاقَة
رِفاقَت
دیکشنری عربی به فارسی
رِعَايَة
رِعَايَة
مُراقِبَت، پَرَستاری، سَرپَرَستی، حِمایَت مالی
دیکشنری عربی به فارسی
رِسَالَة
رِسَالَة
رِسالَت، پَیام، رِسالِه
دیکشنری عربی به فارسی