معنی رَوَّعَ رَوَّعَ ترساندن، او وحشت کرده بود، وحشت زدگی ایجاد کردن تَرساندَن، او وَحشَت کَردِه بود، وَحشَت زَدِگی ایجاد کَردَن دیکشنری عربی به فارسی