معنی رَنِين
رَنِين
رنین، زنگ زدن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با رَنِين
أَنِيق
أَنِيق
مُدِرن، ظَریف، شیک، جَذّاب، تَمیز و مُرَتَّب، مُدِ روز
دیکشنری عربی به فارسی
أَمِين
أَمِين
نِگارخانِه دار، آقایِ
دیکشنری عربی به فارسی
حَزِين
حَزِين
اَفسُردِه، غَمگین، نااُمید، دِل شِکَستِه، غَمگینی، ناراحَت
دیکشنری عربی به فارسی
عَنِيد
عَنِيد
سَرسَخت
دیکشنری عربی به فارسی
سَجِين
سَجِين
زِندانی
دیکشنری عربی به فارسی
رَئِيس
رَئِيس
رَئیس، رَئیس جُمهور
دیکشنری عربی به فارسی
رَقِيب
رَقِيب
فَرماندِه کُمَکی، گُروهبان
دیکشنری عربی به فارسی
رَفِيق
رَفِيق
هَمراهی، هَمراه
دیکشنری عربی به فارسی
رَفِيع
رَفِيع
بُلَند، نَازُک
دیکشنری عربی به فارسی