جدول جو
جدول جو

معنی رَكَّبَ

رَكَّبَ
دنده گذاری کردن، او نصب کرد، ترکیب کردن، پیکربندی کردن، نصب کردن، لوله کشیدن، رگبار زدن
دیکشنری عربی به فارسی