جدول جو
جدول جو

معنی رَكِبَ

رَكِبَ
رفت و آمد کردن، سوار شد، سریع دویدن، صعود کردن، سواری کردن، زین گذاشتن
دیکشنری عربی به فارسی

واژه‌های مرتبط با رَكِبَ

رَكَّبَ

رَكَّبَ
دَندِه گُذاری کَردَن، او نَصب کَرد، تَرکیب کَردَن، پِیکَربَندی کَردَن، نَصب کَردَن، لولِه کِشیدَن، رَگبار زَدَن
دیکشنری عربی به فارسی