معنی رَقَبَ
رَقَبَ
سانسور کردن، او تماشا کرد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با رَقَبَ
رَاقَبَ
رَاقَبَ
نَظارَت کَردَن، تَمَاشَا کُن، تَماشا کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
ثَقَبَ
ثَقَبَ
سوراخ کَردَن، سوراخ
دیکشنری عربی به فارسی
رَقَعَ
رَقَعَ
وَصلِه زَدَن، وَصلِه زَد
دیکشنری عربی به فارسی
رَقَصَ
رَقَصَ
رَقص چینی کَردَن، رَقصیدَن
دیکشنری عربی به فارسی
نَقَبَ
نَقَبَ
کاوُش کَردَن، فُضولی
دیکشنری عربی به فارسی
أَلقَبَ
أَلقَبَ
نام مُستَعار گُذاشتَن، یِک عُنوان
دیکشنری عربی به فارسی
حَقَنَ
حَقَنَ
تَزرِیق کَردَن، تَزرِیق
دیکشنری عربی به فارسی
حَسَبَ
حَسَبَ
مُحاسِبِه کَردَن، او مُحاسِبِه کَرد، زَمان سَنجیدَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَجَبَ
حَجَبَ
گِرِفتِگی کَردَن، مَسدود شُدِه اَست، پوشاندَن، نِگَه داشتَن
دیکشنری عربی به فارسی