معنی رَفِيع
رَفِيع
بلند، نازک
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با رَفِيع
رَفِيق
رَفِيق
هَمراهی، هَمراه
دیکشنری عربی به فارسی
بَشِيع
بَشِيع
وَحشی، زِشت
دیکشنری عربی به فارسی
حَفِيف
حَفِيف
صِدایِ خِش خِش، سوئیچ کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
خَفِيف
خَفِيف
سَبُک، نور، بی وَزن
دیکشنری عربی به فارسی
خَفِيض
خَفِيض
کاهیدِه، کَم
دیکشنری عربی به فارسی
خَفِيّ
خَفِيّ
پِنهانی، پِنهان شُدِه اَست، فَریبَندِه، مَخفی، دَغَلکارانِه
دیکشنری عربی به فارسی
خَفِيَ
خَفِيَ
پِنهان کَردَن، پِنهان شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
صَفِير
صَفِير
خَراش، سوت زَدَن، سُرفِه کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
صَفِيّ
صَفِيّ
ماوَرایی، پیچیدِه
دیکشنری عربی به فارسی