ترجمه رَطَّبَ به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با رَطَّبَ
رَكَّبَ
- رَكَّبَ
- دَندِه گُذاری کَردَن، او نَصب کَرد، تَرکیب کَردَن، پِیکَربَندی کَردَن، نَصب کَردَن، لولِه کِشیدَن، رَگبار زَدَن
دیکشنری عربی به فارسی
رَتَّبَ
- رَتَّبَ
- سَر و سامان کَردَن، مُرَتَّب کَردَن، آهَنگسازی کَردَن، تَرتِیب دادَن، رُتبِه بَندی کَردَن، دُوبارِه مُرَتَّب کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی