ترجمه رَشَفَ به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با رَشَفَ
كَشَفَ
- كَشَفَ
- بِرِهنِه کَردَن، یِک بَیانیِه، تَشخیص دادَن، آشکار کَردَن، فاش کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَشَرَ
- حَشَرَ
- دَستِه بَندی کَردَن، او جَمع شُد، چَپاندَن، گِرِفتار کَردَن، بِه صورَت مُثَلَّثی پُر کَردَن، بَستِه بَندی کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی