معنی رَسَّام
رَسَّام
نقّاش، هنرمند، تصویرگر
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با رَسَّام
حَسَّاس
حَسَّاس
حَسّاس بِه قِلقِلک، حَسّاس، بِسیار حَسّاس
دیکشنری عربی به فارسی
رَسَّمَ
رَسَّمَ
رَسمی کَردَن، هَزینِه
دیکشنری عربی به فارسی
رَسَّخَ
رَسَّخَ
پارک کَردَن، تَاسیس کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
رَجَّاج
رَجَّاج
لَرزان، تِکان دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
نَسَّاب
نَسَّاب
نَسَّاب، یِک نَسَب شِناس
دیکشنری عربی به فارسی
نَمَّام
نَمَّام
شایِعِه ساز، مُطَّلِع
دیکشنری عربی به فارسی
رَسَا
رَسَا
پَهلو گِرفتَن، لَنگَر اَنداختِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی