معنی رَدّ
رَدّ
رد، برای پاسخ دادن، جواب دندان شکن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با رَدّ
جَدّ
جَدّ
پِدَربُزُرگ یا مادَربُزُرگ، پِدَربُزُرگ
دیکشنری عربی به فارسی
عَدّ
عَدّ
شُمارِش
دیکشنری عربی به فارسی
رَدع
رَدع
بازدارَندِگی، بازدارَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
رَدَّ
رَدَّ
رَد کَردَن، بَرایِ پاسُخ دادَن، جَواب تُند دادَن
دیکشنری عربی به فارسی