معنی رَجِيف
رَجِيف
لرزان، یک لرز، لرزنده
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با رَجِيف
رَجِيج
رَجِيج
لَرزِش، تِکان دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَلِيف
أَلِيف
آشِنا، مُحِبَّت آمیز، اَهلی، اَهلی بودَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَفِيف
حَفِيف
صِدایِ خِش خِش، سوئیچ کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
خَفِيف
خَفِيف
سَبُک، نور، بی وَزن
دیکشنری عربی به فارسی
عَجِيب
عَجِيب
مُعجِزِه آسا، شِگِفت اَنگیز، پَرخاشگَر
دیکشنری عربی به فارسی
ضَجِيج
ضَجِيج
صِدا دار، سَر و صِدا
دیکشنری عربی به فارسی
طَفِيف
طَفِيف
جُزئی، اَندَک
دیکشنری عربی به فارسی
ضَعِيف
ضَعِيف
ضَعیف
دیکشنری عربی به فارسی
عَزِيف
عَزِيف
زاری، مُجَرّد
دیکشنری عربی به فارسی