معنی رَجَف
رَجَف
لرزان، لرزش
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با رَجَف
رَجَفَ
رَجَفَ
لَرزیدَن، لَرزِش
دیکشنری عربی به فارسی
رَجَا
رَجَا
لُطفاً دَرخوٰاست دادَن، اِلتِماس کَرد
دیکشنری عربی به فارسی