معنی رَائِحَة
رَائِحَة
بو، رایحه
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با رَائِحَة
رَائِعَة
رَائِعَة
قابِلِ تَوَجُّه بودَن، شِگِفت اَنگیز
دیکشنری عربی به فارسی
لَائِحَة
لَائِحَة
مُقَرَّرات، فِهرِست کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
دَائِرَة
دَائِرَة
گِردی، دایِرِه کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
جَائِزَة
جَائِزَة
جایِزِه
دیکشنری عربی به فارسی
طَائِرَة
طَائِرَة
هَواپیما
دیکشنری عربی به فارسی
شَائِعَة
شَائِعَة
شایِعِه
دیکشنری عربی به فارسی
فَائِدَة
فَائِدَة
مُفید بودَن، مَنفَعَت، سودمَندی
دیکشنری عربی به فارسی
رَائِدَ
رَائِدَ
پیشگام شُدَن، پیشگام
دیکشنری عربی به فارسی
رَاحَة
رَاحَة
آرامِش، راحَتی
دیکشنری عربی به فارسی