معنی رَاعٍ
رَاعٍ
گله داری کردن، چوپان
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با رَاعٍ
دَاعٍ
دَاعٍ
مُدَّعی، رَنج کِشیدَن
دیکشنری عربی به فارسی
رَاوٍ
رَاوٍ
بازگوکُنَنده، راوی
دیکشنری عربی به فارسی
رَاضٍ
رَاضٍ
رِضامَند، راضی
دیکشنری عربی به فارسی
وَاعٍ
وَاعٍ
آگاه، آگاهانِه، هوشیار
دیکشنری عربی به فارسی