معنی رَاحَة
رَاحَة
آرامش، راحتی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با رَاحَة
رَاحَ
رَاحَ
راحَت دادَن، او رَفت، آرام کَردَن، اِستِراحَت کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَالَة
حَالَة
حالَت، وَضعِیَت
دیکشنری عربی به فارسی
حَاجَة
حَاجَة
نِیَاز، نِیَاز دارَند، نِیَازمَندی
دیکشنری عربی به فارسی
دَارَة
دَارَة
کارمَندی، یِک مَدار
دیکشنری عربی به فارسی
خَامَة
خَامَة
خامی، سَنگ مَعدَن
دیکشنری عربی به فارسی
رَائِحَة
رَائِحَة
بو، رایِحِه
دیکشنری عربی به فارسی
رَاعَى
رَاعَى
مُراقِبَت کَردَن، او مُراقِبَت کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
رَاضَى
رَاضَى
آرام کَردَن، راضی اَست
دیکشنری عربی به فارسی
إزَاحَة
إزَاحَة
جابِجایی
دیکشنری عربی به فارسی