معنی ذَاتِيّ
ذَاتِيّ
ذاتی، خود
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با ذَاتِيّ
بَحتِيّ
بَحتِيّ
بومی، صِرفاً
دیکشنری عربی به فارسی
بَاكِيّ
بَاكِيّ
گِریِه کُنان، گِریِه کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَاغِيّ
بَاغِيّ
باغبان، ناسِپاس
دیکشنری عربی به فارسی
حَالِيّ
حَالِيّ
جاری، دَر حالِ حاضِر
دیکشنری عربی به فارسی
حَافِيّ
حَافِيّ
حاشیِه ای، پابِرِهنِه
دیکشنری عربی به فارسی
دَامِيّ
دَامِيّ
خون آشام، خونین
دیکشنری عربی به فارسی
ذَرِّيّ
ذَرِّيّ
اَتُمی
دیکشنری عربی به فارسی
ذَاتِيَّة
ذَاتِيَّة
ذِهنِیَّت، ذِهنی
دیکشنری عربی به فارسی
تَحتِيّ
تَحتِيّ
ناخُودآگاه، راهزَنی، زیرزَمینی، راهنَماها
دیکشنری عربی به فارسی