معنی دَوى
دَوى
صدای انفجار دادن، رعد و برق زد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با دَوى
عَوى
عَوى
نالِه کَردَن، زوزِه کِشیدَن
دیکشنری عربی به فارسی
رَوى
رَوى
دُوبارِه گُفتَن، رِوایَت کَرد
دیکشنری عربی به فارسی